دوران طلایی تربیت را از دست ندهید! کودک در این سن، پایه های اساسی شخصیت خود را در تعامل با اطرافیان و به ویژه والدین شکل می دهد و می توان گفت طلایی ترین سنین تربیت کودک، ۵ سال ابتدایی رشد است. لازم است بدانید که در این سن، کودک به لحاظ شناختی، دارای تفکر عینی است. به این معنی که او نمی تواند مفاهیم انتزاعی را درک کند و لازم است با او کاملا شفاف و واضح صحبت کنید. اگر به عنوان والد بتوانید الفبای صحیح تربیتی را از همین سن، اجرا کنید، فرزندتان در سنین بالاتر کاملا خودتنظیم و مسئولانه رفتار خواهد کرد . بدین طریق از بسیاری از مشکلات رفتاری مانند لجبازی، بدرفتاری، دیگر آزاری، بی نظمی و خودمحوری دور خواهد ماند آیا الفبای تربیت کودک را می دانید؟ همین مساله باعث شده است تا تعداد زیادی از افراد، بدون توجه به مهارت های خود اقدام به فرزند آوری کنند و به دلیل بی مهارتی و نداشتن سواد تربیتی کافی، در تربیت کودک کلافه شده و در اغلب موارد او را مقصر بدانند. باتوجه به جدیدترین اصول تربیتی کودک،اگر از اصول گانه ی زیر آگاه باشید و در عمل به رعایت آن ها بپردازید. می توانید اطمینان داشته باشید که مسیر تربیتی کودک به خوبی طی خواهد شد و بحران های رشدی را یکی پس از دیگری با موفقیت طی خواهید کرد. ۱)تنبیه ممنوع به عنوان متخصص امر فرزند پروری لازم است این باور نخ نما شده را برای همیشه از ذهن تان بیرون کنم. در حقیقت تنبیه مانند آتش زیر خاکستر عمل می کند. کودک تنبیه شده صرفا در حضور پدر یا مادر تنبیه کننده رفتار مورد انتظار را نشان می دهد و بلافاصله پس از غیبت آن ها، رفتارهای قانون شکنانه را آغاز می کند. بر اساس اصول تغییر و اصلاح رفتار، بزرگ ترین ضرر تنبیه، مخدوش کردن “ارتباط” شما با فرزندتان است. اگر رابطه را به عنوان مهم ترین کلید فرزندپروری در نظر بگیریم، از دست دادن آن می تواند مسیر تربیت فرزندتان را روز به روز سخت تر و مبهم تر کند. بنابراین لازم است به عنوان اولین اصل، تنبیه را برای همیشه فراموش کنید و به دنبال راه حلی به جز آن باشید.جدیدترین روش های روانشناسی کودک ۲) از تشویق به درستی استفاده کنید این دسته از والدین کودک را مانند رباتی فرض می کنند که باید برای هر حرکتی تشویق شود و این باور منجر به فرسودگی آن ها در امر فرزند پروری خواهد شد. والدین معتقد به تشویق، گاهی تا حدی از این ابزار استفاده می کنند که کودک به طور کلی نسبت به هرگونه تشویق مادی و غیرمادی مقاوم می شود و هیچ چیز برایش جذابیتی نخواهد داشت. جدیدترین اصول تربیت فرزند در حال ترویج این اعتقاد هستند که تشویق نیز دارای اصول مخصوص به خود است. به عنوان مثال ممکن است مادری را دیده باشید که به فرزندش می گوید ” اگر غذاتو خوب بخوری، برات فلان عروسک رو می گیرم”. مادر ممکن است چنین استدلال کند که من در حال به کاربردن اصول تشویق هستم در حالی که سخت در اشتباه است. کودکی که غذایش را به خوبی بخورد، از پیامد طبیعی ان که احساس سیری است، لذت خواهد برد، بنابراین استفاده از تشویق های بیرونی مانند شکلات و عروسک و … نه تنها بی فایده است بلکه بسیار مخرب خواهد بود و کودکی لجباز، روشه گیر و زورگو به بار می آورد. به یادداشته باشید که تشویق نیز می تواند به اندازه ی تنبیه، مخرب باشد مگر آنکه از آن به درستی استفاده کنید. منبع:کانون مشاوران ایران-با کودک سه ساله ام چگونه برخورد کنم؟
یک شنبه 29 مرداد 1402برچسب:آموزش خلاقیت,خلاقیت کودک,آموزش زبان دوم, :: 13:24 :: نويسنده : Dr. Parasto
دراین مقاله با عنوان آموزش کودک و نوجوان، مفهوم آموزش را برای زمینه های اصلی که به حوزه تربیتی (شناختی ،هیجانی، جنسی، رفتاری و اجتماعی) مربوط می شود به کار نبرده ایم و قصد داریم ضرورت آموزش کودک و نوجوان را در چهار حوزه به شرح زیر مورد بررسی قرار دهیم: ۱- آموزش خلاقیت ۲- آموزش زبان دوم ۳- آموزش موسیقی ۴– آموزش ورزش زیرا در کشور ما نظام آموزشی با تمرکز بر امتحانات ورودی دانشگاه ها تنظیم شده و چندان به توانمندیهایی که بر عملکرد های کلی فرد تاثیر دارد نمی پردازند و لذا ضرورت آموزش توسط والدین از سنین پیش دبستانی را پر رنگ می کند. اکنون به شرح هر حوزه به شکل اجمالی می پردازیم. آموزش خلاقیت: تقریبا از ۵ سالگی سن مناسب آموزش خلاقیت آغاز می شود کودکان در این سنین از قوه تخیل خوبی برخورداند و گاهی والدین از مواجهه با این تخیلات گیج و گنگ می شوند ، اما بهترین زمان است که به تخیلات کودک خود گوش فرا دهند او را ترغیب کنند تا توضیحات اضافی بدهد و حتی به طرح سوالاتی از کودک بپردازند. خود الگوی باشند که با یک اسباب بازی فقط یک جور بازی نکنند در نقاشی ها ایده اینکه آیا می شود آسمان را رنگ دیگری کشید را بیان کنند تا کودک را به تفکر ترغیب کنند. علاوه بر این وظیفه والدین است که خلاقیت کودک را شناسایی و از آن حمایت کنند مثلا اگر شاهد یک نقاشی باشند که سیب ها بنفش کشیده و آسمان سبز کشیده شده باشد نباید کودک را به اشتباه کردن متهم و به اینکه باید از واقعیت تعبیت کند ترغیب کرد، این نوعی از خلاقیت است لذا بر والدین واجب است در اینجا خلاقیت کودک را شناسایی و از آن حمایت کنند و با گفتن جملاتی؛ درک خود را از نقاشی کودک ابراز کنند. علاوه بر این تفکر خلاق بدین جهت از جمله تفکرات برتر است که در بعد رفتاری، هیجانی و تصمیمات فرد بروز می کند . فرد خلاق تصیمات بهتری می گیرد با مشکلات بهتر برخورد می کند و حل مسئله بهتری نیز دارند ، چرا؟ زیرا می تواند به انواع راه حل ها ، حتی آنهایی که تا به حال به ذهن کسی خطور نکرده است فکر کند و چه کسی این تفکر را و از چه زمان به او آموخته است؟ والدین و آموزگاران و مربیان از دوران کودکی و سالهای پیش از دبستان از حدود ۵ سالگی. وقتی کودک دچار مشکل می شود و مثلا اسباب بازی اش خراب می شود و گریه و دادش بلند می شود چه راه حل هایی وجود دارد، اینکه ببریم پیش بابا بزرگ اگر شد درستش کنیم ، خریدن یک اسباب بازی تازه ، بازی جدیدی با همان اسباب بازی خراب و …خلاقیت به کودک می آموزد تا با مشکلات ، آسان تر و با ذهن بازتری برخورد کند و مغلوب مشکلات نشود بنابراین وقتی به فرزند خود خلاقیت را می آموزید به او آموزش داده اید تا در آینده فردی موفق تر و زندگی راحت تر و شادتری داشته باشد ، لذا بر والدین واجب است که به کودک خود خلاقیت را بیاموزند. آموزش زبان دوم: در بررسی های انجام شده سن ۵ سالگی به عنوان زمان مناسب برای آموزش زبان دوم انتخاب شده است زیرا کودک از لحاظ رشد حنجره به درجه مناسبی رسیده است تا هم زبان دوم را به خوبی صحبت کند و هم در ادای زبان مادری به درجه ای از تسلط رسیده است. در آموزش زبان دوم کودک نباید تحت فشار باشد و میزان یادگیری او اهمیتی ندارد بلکه شروع و ایجاد اشتیاق و علاقه در کودک برای یادگیری زبان دوم بسیار مهم است با توجه به تفاوت دیدگاه در مورد شروع آموزش زبان دوم مجموع تحقیقات نشان داده شروع آموزش بعد از ده سالگی موفقیتی در بر نخواهد داشت و اگر خیلی زود شروع شود منظور دو یا سه سالگی است ممکن است تداخل در یادگیری زبان اول ایجاد کند . نتایج بررسی های متخصصان آموزش کودک نشان داده که کودکانی که زبان دوم را می آموزند در حل مسائل پیچیده خلاقیت، تبحر بیشتری دارند و قوه استدلال ، درک و توانایی ذهنی آنها پیشرفته تر از همسالانشان است. آموزش موسیقی: دلیل تاکید بر آموزش موسیقی زیر سن ۷ سالگی نوعی توانایی پایه است به نام BMC(Basic Music Competence) یعنی توانایی خارج نخواندن و با ریتم پیش رفتن. هیچ کودکی بدون این توانایی نمی تواند ساز بنوازد و این توانایی به شرطی در کودک ایجاد می شود که والدین تجربه گوش دادن به درست خواندن و درست نواختن و حرکت با ریتم درست را در سال های اولیه یعنی حدود سه تا پنج سالگی در اختیار کودک قرار دهند و بهترین سالهای شروع آموزش موسیقی که عمدتا شناخت اصوات زیر و بم و ریتم می باشد و همچنین آموزش ارف بین سه تا پنج سالگی است. آموزش ورزش: |